اگر
- ...و اگر یک روز بی خبر بازگشت به او چه بگویم؟
- بگو که من تا دم مرگ همچنان در انتظار او بودم.
- و اگر مرا نشناسد و باز از من چیزهای تازه بپرسد...؟
- با او حرف بزن مثل خواهر درد دل کن
شاید در دل خود رنج می برد و سراغ همدردی می گیرد.
- و اگر بپرسد که تو کجا هستی به او چه جواب بدهم؟
- این حلقه طلای مرا به او بده اما هیچ پاسخ مگوی.
- .... و اگر سؤال کند که چرا تالار خالی و خاموش است؟
-چراغ خاموش ودر گشوده رابه اونشان بده.
بگو که من لبخند بر لب داشتم... می ترسم
اگر چنین نگویی... او اشک در دیده بیاورد.
شاید محال نیست