سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تو را در بدترین روزهای زندگی ام دیدم

 

 زمانی که درهر طرفم صفر و بن بست

 

عمیق به چشم می خورد آدمها گنگ و مه آلود نچسب به نظر می رسیدند.

 

و من به طرز نا خوشایندی بین افسردگی دردناکم گیج گیج می خوردم .

 

 رنجی مرا از درون می خورد. رنجی دائمی که جزئی از وجود من شده بود.

 

 

از صبح زود که از خواب بر می خاستم

 

 آغاز جنگ و مبارزه روزمره من بین

 

 موفقیت و ناکامی، رنج و خوشی بود.

 

تمام روز با همان حالت مسلط و مقتدری

 

که در سن16 سالگی به آن عادت کرده بودم

 

 و لبخند مسلطی که دیگران را مغلوب می ساخت

 

تکرار و تکرار... و شبها...

 

 وای که چقدر تنها و خسته و سرمازده  بودم.

 

و ازاعماق وجودم نیازمند محبت و گرما و گرما و ... مرتب در انتظار چیزی.

 

شاید عشقی که حتی آن را نمی شناختم.

 


گلایه   
   مدیر وبلاگ
عشق گلی است که دو باغبان دارد، عاشق و معشوق
من این وبلاگ را برای بیان معنی خواستن ساختم.
نویسندگان وبلاگ -گروهی
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :127
بازدید دیروز :1
کل بازدید : 412443
کل یاداشته ها : 183


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ