منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم
می سوزم و خاموشم، تو خودم اشک میریزم
از لحظه تولد سفر تقدیر من بود
تنم اسیر جاده ،دلم اسیر تن بود
یک قصه تازه نیست خونه بدوشی من
هراس دل سپردن ، عذاب دل بریدن
اگه یک دست عاشق یک شب پناه من شد
فردا عذاب جاده شکنجه گاه من شد
لحظه رفتن دستاتو می بوسم
باید برم حتی اگه اونجا بپوسم
منو ببخش که ناگزیرم
باید برم حتی اگه بی تو بمیرم
دریایی از مصیبت پشت سرم گذاشتم
وقتی به تو رسیدم دیگه نفس نداشتم
من مرده بودم اما دوباره جونم دادی
هم گریه من شدی عشقو نشونم دادی
اگه یک شب تو عمرم چشمای من آسوده
همون یک خواب کوتاه زیر سقف تو بوده
اگه یک دست عاشق یک شب پناه من شد
فردا عذاب جاده شکنجه گاه من شد...