- رمضان آمد و روان بگذشت ………. بود ماهی به یک زمان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود .......... این معانی از آن بیان بگذشت
- مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو؛ یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو ....
- من کنون روزه جاوید گرفتم ز جهان؛ گر شما در هوس عید بقایید همه.
- بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد؛ هلال ماه به دور قدح اشارت کرد.
- ثواب روزه و حج قبول، آن کسی برد؛ که خاک میکده عشق را زیارت کرد.
- شهر صیام رفت و توبه نمودم ولی چه باک؛ با رؤیت هلال روی تو افطار می کنم.
- کسان که در رمضان چنگ می شکستند؛ نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند.
- چه زود رفت این رمضان عمر ما ...... پس، بر لب جوی نشین و گذر عمر بین.
- تا ز رویت گرفته ام روزه، جز به یادت نکرده ام افطار