سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برویم ای یار ، ای یگانه ی من !

دست مرا بگیر !

سخن من نه از درد ایشان بود،خود از دردی بود،که ایشان اند !

اینان درد اند و بود خود رانیازمند جراحات به چرک اندر نشسته اند.و چنین استکه چون با زخم و فساد و سیاهی به جنگ بر خیزیکمر به کین ات استوار تر می بندند.

 برویم ای یار ، ای یگانه من !برویم و، دریغا !

به هم پایی این نومیدی خوف انگیزبه هم پایی این یقینکه هر چه از ایشان دورتر می شویمحقیقت ایشان را آشکاره تردر می یابیم!

با چه عشق و چه به شورفواره های رنگین کمان نشا کردمبه

ویرانه رباط نفرتیکه شاخ ساران هر درخت اشان گشتی ست که از قعر جهنم به خاطره یی اهریمن شاداشارت می کند.

و دریغا ای آشنای خون من ،ای هم سفر گریز !-آن ها که دانستند چه بی گناه در این دوزخ بی عدالت سوخته امدر شمارهاز گناهان تو کم ترند...!

 


گلایه   
   مدیر وبلاگ
عشق گلی است که دو باغبان دارد، عاشق و معشوق
من این وبلاگ را برای بیان معنی خواستن ساختم.
نویسندگان وبلاگ -گروهی
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :46
بازدید دیروز :3
کل بازدید : 412125
کل یاداشته ها : 183


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ